در واقع روز نوشته ولی بس که اتفاقای مختلف توش افتاده میشه شلم شومبا هم حسابش کرد ، اخرشم چتم با دختر تپله !!!

 صبح راه افتادم رفتم سر قرار تا با افسون با هم بریم دانشگاه ، اولش کلی تو بارون وایسادیم بعدشم تا دانشگاه درحال تعریف بودیم . افسون هی میترسه کسی مارو با هم ببینه و برامون حرف در بیارن ، در واقع تا جایی که میدونم اکثرا اگه خبر نداشته باشن فکر میکنن ما با همیم ، دقیقا هم هر سری یکی یجایی ما دوتارو با هم میبینه . _دو دسته تو سالن وایساده بودیم یکی دختر و پسر و یکی کلا متشکل از دختر ، یهو الف از گروه دخترا جدا شد اومد ریز کشیدم کنار ( همه فهمیدن) گفت نتت رو روشن کن !!! دیدم ح بهم زنگ زده بعدم شروع کرد پیام دادن که از فلان دوتا پسر (ترنس هستن) عکس بگیر !!! مام رفتیم تو پوشش ، خودم که کلی ضایع کردم ، الف و ح هم که زحمت کشیدن بدترش کردن ، قشنگ متوجه شدن مخصوصا دخترایی که دور و برشون بودن ( مخصوص یه دختر چادریه ) هیچی دیگه بسی ضایع شدیم و رفتیم واسه اختفا ، حالا من هی به خودم فحش میدم که تو چرا حرف اینارو گوش دادی ، فقط امیدوارم داستان نشه . تو پوشش بودم که یهو الف از پشت میدمد میکشیدم من عقب عقب میرفتم ، ح میومد از اونور میکشیدم ، اکیپ دخترام هی نگاه هی خنده اخه من چکار کنم با اینا.

 رفتیم سر کلاس و استاد گفت هرکس ازدواج کرده باشه یا نامزد کرده باشه من بهش نمره اضاف میدم ، مورد داشتیم  از بچه های اکیپ رفتن گفتن نامزدیم نمره هم گرفتن . منو که همون اول کلاس از اون بوفه برداشت اورد جلو جلو نشوند ، همین کافی بود که کلاس بره رو هوا ، بعدشم که خیلی جدی واسه نمره اضاف برا کسایی که ازدواج میکنن توضیح داد و اخرش گفت کسی سوالی نداره !؟ دستمو بردم بالا با یه حالت خاص گفتم استاد این که گفتین تا کی وقت داره ، دوباره کلاس منفجر شد ، اونم جدی توضیح داد که تا اخر ترم !!! دخترام که زحمت میکشیدن از ته کلاس علامت میدادن و دختر تپل رو یاد اوری میکردن برام . 

 یه تیکه تو راه رو وایساده بودیم که دختر تپل کلا جل شده بود و پیش ما بود ، ما خواستیم اذیت کنیم و گفتیم افسون باید دعوتمون کنه سینما(سوری بود) که دختر تپلم خودشو جل کرد منم میام و هی میگفت به منم خبر بدینا ، این عوضی هام می خوان اونو بیارن بعدم بشوننش کنار من . یه تیکش هم دوستم بهشون گفت منو فتل نمیایم کلاس ، اونا گفتن واسه چی اینم نامردی نکرد گفت فتل کافه قرار داره با کسی ، این بدبختم کلی با خودش ور رفته بود اخر اومده بود از افسون پرسیده بود فتل با کی قرار داره ، بعدم اینا نامردی نکردن و از سینگل بودن من براش میگفتن و. یه چیز جالب ، گلاب به روتون ما رفتیم دست به اب دیدیم گوشیمون زنگ خورد دیدم دختر تپل هست جواب دادم دیدم افسونه ، اقا بعد از افسون جریانو پرسیدم متوجه شدم دختر تپل نگران شده ما کجا رفتیم ، روشم نشده خودش باهام صحبت کنه ولی اصرارکه  با گوشی اون زنگ بزنه و نکته جالب اینکه من صدر لیست تماساش هستم !!!!

از دانشگاه برگشتم نتو روشن کردم پیامامو چک کنم ، دیدم دختر تپل پیام داده !!! اسکل وار صحبت دیگرانو به من نسبت داده بود و میگفت گوشش تیزه و. که  بهش گفتم که نه و .‌‌. و هی ایموجی خنده میداد و چرت میگفتیم که در اخر یه اره نوشتم و دیگه چت ادامه پیدا نکرد خداروشکر ، بعد چند مین دیدم دوباره پیام داده !!! اومدم یه موضوعی رو مطرح کنم بد تر خراب کردم ، شما لطفا چت امشبو نادیده بگیر .

 خدا اخر و عاقبت مارو بخیر کنه  


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها